ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 39 ساله )

من از بی حوصلگی رنج می برم . همیشه احساس خستگی می کنم . همیشه هم احساس عذاب وجدان دارم که از وقت و موقعیتهایم خوب استفاده نمی کنم. حتی حوصله حرف زدن و تفریح رو هم ندارم. ضمنا خیلی هم فکر و خیال می کنم. چه باید کنم؟


مشاور (خانم مریم مردانی)

با سلام دوست عزیز راه حل این عذاب وجدان آن است که از هم اکنون دست به کار شوید اما بدون شک افکار و احساسات ناخوشایندی چون خستگی، بی حوصلگی و فکر و خیال مانع می شود پس بهتر است از همین جا یعنی از همین افکار و احساسات شروع کنید. بی انگیزگی و بیحوصلگی معمولا در شرایطی ایجاد می شود که آینده مبهم بوده، ارزشها و اهداف نامشخص باشد و برنامه ای وجود نداشته باشد. برای ایجاد انگیزه بهتر است برای خود لیستی از ارزشها را تدوین کنید. در زندگی خود به دنبال رسیدن به چه هستید و می خواهید به کجا برسید؟پس از تعیین ارزشها مشخص کنید که برای رسیدن به این ارزشها لازم است چه اهدافی را طی کنید. اهداف خود را به صورت کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت تقسیم بندی کنید. سپس تعیین کنید که برای رسیدن به این اهداف لازم است چه اعمالی توسط شما انجام شود. بر این اساس برنامه روزانه خود را برای هر روز تدوین کنید. سپس مشخص کنید که در راه رسیدن به این اهداف چه موانعی وجود دارد. برای موانع بیرونی از شیوه حل مسئله استفاده کنید . منظور از موانع درونی افکار و احساساتی از جمله بی حوصلگی و بی انگیزگی است که مانع از حرکت و فعالیت شما می گردد. اما برای این موانع درونی نمی توان از شیوه حل مسئله استفاده کرد. با این افکار و احساسات در جنگ نباشید و جلوی آنها نایستید. . شما به برنامه خود بپردازید این افکار و احساسات هم در ذهن شما موج می زند اما این افکار نباید مانع از فعالیتهای شما شود. همانگونه که در طول روز هزاران فکر و احساس منفی و مثبت به ذهنتان خطور می کند و از کنار خیلی از آنها به راحتی می گذرید از کنار این افکار و احساست نیز به راحتی عبور کنید. مسلما این کار به آسانی امکان پذیر نیست چراکه ذهن شما به زندگی با گدای افکار منفی عادت کرده و به خوبی از آن پذیرایی کرده و مسلما بیرون راندن این گدا از ذهنتان یکی دو روزه و به راحتی امکان پذیر نیست اما با تلاش و مداومت امکان پذیر خواهد بود. با این گدا دعوا نکنید، بحث نکنید چراکه بحث و دعوا باعث لجبازی او و پافشاری او برای ماندن می شود، در عین حال از او پذیرایی نکنید. به او بی اعتنایی کنید و درگیر افکار مثبت باشید. نسبت به افکار منفی حساس نشوید و وقتی به ذهنتان وارد شد به دنبال حذف فوری آنها نباشید. تنها کافی است به او بی اعتنا باشید. قبل از خواب برای خود برنامه ریزی کنید که اگر قرار است به چیزی فکر کنید به اهدافی که در برنامه خود دارید بپردازید. درگیر اهداف و ارزشهایتان شوید. به تدریج گدای افکار منفی هم وقتی با بی توجهی شما مواجه شد کم کم از خانه ذهنتان رخت بر می بندد. بهتر است تنها زمانی به رختخواب بروید که خسته و غرق خواب باشید تا بلافاصله به خواب روید. ذهن شما تاکنون مدتهاست عادت کرده که به محض رفتن به رختخواب درگیر افکار باشد در حالی که در آن لحظه ذهنتان باید خالی از فکر بوده و برای خواب آماده شود. پس برای عادت زدایی هم نیاز به زمان دارید و باید به خود فرصت دهید. تأکید می کنم که با افکار منفی مبارزه نکنید چرا که درگیری با این گدا موجب حساسیت بیشتر او و بحث و دعوای او و در نتیجه صرف انرژیتان برای این مبارزه و در نهایت درماندگی در شما می گردد. مثلا وقتی شب به رختخواب رفتید و با هجوم افکار منفی مواجه شدید نگران نشوید به خود نگویید که وای دوباره شروع شد بگذارید این افکار مثل بقیه افکار در ذهنتان بیایند وبروند اما درگیر هیچکدام نشوید یعنی هیچ کدام از فکر ها را دنبال نکنید شما تنها نظاره گر باشید فکر ها هم یکی پس از دیگری می آیند و می روند. وقتی درگیر یکی از این فکر ها شوید یعنی دارید از گدایی که در خانه تان را زده پذیرایی می کنید. درگیر افکاری شوید که شما را به ارزشها و اهدافتان نزدیک می کند نه با افکاری که با پر کردن ذهنتان مانع از پرداختن به اهداف و ارزشهایتان می شود.